بله، دستم را بالا آوردم. من آن را قبول دارم. من اشتهای سیری ناپذیری برای نگاه کردن به خانه های دیگران دارم.
نه. من یک “پپینگ تام” نیستم. وقتی تعریف «پیدینگ تام» را در فرهنگ لغت مختصر کالینز و اصطلاحنامهام جستجو کردم، به من گفته شد که پینگ تام مردی است که بهطور پنهانی زنان را در حال درآوردن لباسها مشاهده میکند. این قطعا من نیستم. اما، بله، من اعتراف میکنم که هنگام راه رفتن، نگاهی پنهانی به طرفین انداختم تا ببینم چقدر از پنجرههایی که با توریهای پنجره پوشانده نشدهاند، میتوانم ببینم. ترجیح میدهم فکر کنم کنجکاو هستم و یک کنجکاوی طبیعی دارم تا بفهمم چه چیزی روح را وارد خانه میکند… چه چیزی به مردم الهام میدهد و چه گنجهایی (یا گاهی اوقات نه) پشت درب ورودی پنهان شده است.
خوشبختانه من می توانم، به طور قانونی، کنجکاوی خود را ارضا کنم، زیرا خانه ها و باغ های بسیار زیبایی هم در این کشور و هم در خارج از کشور برای بازدید عموم باز است.
در سفر تابستانی اخیر با همسرم به گوزو تصمیم گرفتیم با کشتی به مالت برگردیم و به سمت والتا حرکت کنیم. آنجا کازا روکا پیکولا را در خیابان جمهوری 74 پیدا کردم، خانه قرن شانزدهمی یک نجیب زاده مالتی. اکنون این مکان خانه نهمین مارکیز د پیرو و خانواده اش است. فرانسیس، مارچیونس انگلیسی است و این اوست که با عبور از در ورودی به شما سلام می کند. تاریخچه Casa Rocca Piccola به بیش از 400 سال به دورانی بازمیگردد که در آن شوالیههای سنت جان، با موفقیت در مبارزه با ترکهای مهاجم در سال 1565، تصمیم گرفتند برای خود شهری معتبر برای رقابت با پایتختهای اروپایی بسازند. این خانه به نام اولین مالک، دون پیترو لاروکا، دریاسالار سفارش سنت جان در زبان ایتالیا، نامگذاری شده است. در سالهای بعد به تعدادی از شوالیههای اشرافی ایتالیایی واگذار شد و در نیمه دوم قرن هجدهم به یک نجیب زاده مالتی فروخته شد.
کازا روکا پیکولا یک موزه نیست: به یک معنا بیشتر از آن است. این یادگاری زنده از شیوه زندگی گذشته است که با تظاهر و آرزوهای تبار مالتی سنگین شده است. موارد متعددی از یادگاری وجود دارد که باید دید، نه تنها به دلیل شایستگی هنری آنها، بلکه همچنین به این دلیل که واقعیت را به صحنه کلی کمک می کنند.
با بالا رفتن از پلههای مرمری پرآذین، میبینید که بر بالای آن، یک نشان چوبی حکاکیشده د پیرو را میبینید. این آخرین کار هنرمند مالتی ادوارد پیروتا بود. در بالا آویزان یک لوستر بسیار پیچیده از بوهمیا است. اولین اتاقی که در تور شما از آن بازدید می کنید، کلیسای کوچکی است که دیوارهای آن برای شبیه سازی دمشق نقاشی شده است. دو صلیب روی آلتر وجود دارد: یک صلیب عاج که در سال 1960 توسط کاردینال گادفری اعطا شد. صحت آن توسط حداقل هفت مهر واتیکان در پشت آن تأیید شده است. همانطور که در مورد اکثر خانواده های اشراف اروپایی بود، رسم بود که پسر کوچکتر کشیش شود و به ویژه به همین دلیل، به بسیاری از خانواده های پاتریسیون این امتیاز داده شد که یک کلیسای کوچک در خانه نگه دارند. پدربزرگ مارکیز نماینده جورج ششم بود و مدالهای او همراه با یک جفت کفش نفیس معروف به پاپ و یک جفت گوشواره نقرهای نقرهای، هدیهای از طرف اسقف گوزو به نیکولینا دی پیرو پس از اهدای زمین توسط شوهرش برای ساختن آن، در اینجا نگهداری میشود. کلیسای معروف تاپینو در گوزو.
در کنار اتاق سبز، جایی که دیوارها واقعا سبز هستند! اینجا یک قفسه کتاب خیمه شب بازی باشکوه وجود دارد که توجه من را به خود جلب کرد. ساخته شده در حدود سال 1640 در زمان سلطنت استاد بزرگ پرووانسی فرانسوی، لاسکاریس، بازوهای او را بر روی در دارد. پانل ها در داخل و خارج منبت کاری شده اند. یک اثر هنری جذاب. به من گفتند که روکش ترکیبی از چوب زیتون و پرتقال است. پرتره های زیادی روی دیوارها آویزان شده و با افتخار قرار داده شده است، عکسی از هشتمین بارون و بارونس است که در مراسم تاج گذاری ملکه الیزابت در سال 1953 شرکت کردند. تخت یک وسیله نمایشی است که به عنوان تخت زناشویی مادربزرگ اورسولا مشهور است. او در سال 1867 ازدواج کرد و 9 فرزند داشت: 7 پسر و 2 دختر. همه آنها از دوران کودکی جان سالم به در بردند و بنابراین تخت خوش شانس در نظر گرفته می شود!
اتاق بعدی اتاق پورفیر است به این دلیل که دیوارها در یک زمان به تقلید از سنگ مرمر پورفیری رنگ آمیزی شده بودند. سپس اتاق آبی یا سالن کوچک با تصاویر مدرن جمع آوری شده توسط خانواده. از جمله آثار آنیگونی، راتملز، رولی-اسمارت و دورر. سبک اتاق غذاخوری که زمانی یک تراس باز مشرف به باغ کوچک داشت با بقیه خانه در تضاد است و یک “حماقت” به حساب می آید. که توسط پدربزرگ خانواده فعلی در سال 1918 ساخته شده است، ستون های سفید و جنبه نور آن قطعاً آن را با بقیه خانه متفاوت می کند. به دلیل سبکی و هوای آن، این تصور را ایجاد می کند که یک هنرستان است. ترومپ لوئیل یک زن اسپانیایی در حال نواختن چنگ بر روی زمین کاشی کاری شده سیاه و سفید، منظره اغراق آمیزی ایجاد می کند که این تصور را ایجاد می کند که اتاق طولانی تر است. آخرین اتاق اتاق کالسکه است که زمانی اصطبل یک قاطر بود، اما، شاید اتاق مورد علاقه من کتابخانه باشد. در اینجا چیزی را پیدا کردم که فقط می توان آن را برجسته ترین مبلمانی که می توان تصور کرد توصیف کرد. یک کلیسای کوچک قابل حمل هنگامی که بسته می شود برای همه دنیا مانند یک دفتر بزرگ لاکی مشکی به نظر می رسد، اما باز می شود تا به کلیسایی کاملاً کارآمد با خیمه، آثار و راه صلیب خود تبدیل شود. با تصاویر پرندگان و گیاهان عجیب و غریب و تابلوهایی که سنت فرانسیس زاویر در ژاپن و گوا را به تصویر میکشد، بسیار تزئین شده است. ایده این بود که شما میتوانید در هر اتاقی از خانه خود یک کلیسای کوچک داشته باشید و سپس آن را ببندید تا شبیه یک مبلمان سکولار به نظر برسد. یک قطعه کاملا نفس گیر
یکی از گنجینه های این خانه که نباید فراموش کنم ذکر کنم، یک صندلی سدان طلایی است که برای شوالیه مالت ساخته شده است، فرا ویکتور نیکولا د واخون بلمونت که به شخصیتی رمانتیک مشهور است که شخصاً مردانش را رهبری می کرد، اوه، و در نهایت “آوریل” لاک پشت خانواده در باغ کوچک پیدا می شود. جالب توجه است که Casa Rocca Piccola یکی از معدود خانههایی بود که در زمان شوالیهها اجازه باغ داشت. این یک امتیاز بزرگ برای صاحبان آن بود زیرا آب کمیاب بود و باغ ها از نظر فنی ممنوع بودند.
بنابراین، اگر زمانی در خیابان جمهوری در والتا قدم میزنید، کاسا روکا پیکولا به شما فرصتی نادر میدهد تا از یکی از آخرین کاخهای خصوصی تغییرنشده والتا که هنوز در آن زندگی میکنند، دیدن کنید. آن را به هر کسی مانند من، با کنجکاوی و اشتهای کنجکاو برای دیدن داخل خانه های دیگران، بسیار توصیه می شود.