در تجربه کار با مشتریان، باید با تحقیقات خاصی موافق باشم که نشان میدهد تکنیکهای درمانی یا مکتبهای درمانی خاص برای درمان طیف وسیعی از مسائل و اختلالات سلامت روان، بهبود سلامت روان و رفاه عمومی مؤثر در نظر گرفته میشوند. با این حال، آیا برخی از مدارس درمانی به تنهایی برای رشد و تغییر مشتری کافی هستند؟ از آنجایی که مطالعات تحقیقاتی نشان میدهد که اقدامات درمانی مؤثر هستند، این اقدامات درصد نسبتاً کمی از پیامدهای مشتری را به خود اختصاص میدهند و فاکتورهای رایجی مانند رابطه درمانی است که درصد بیشتری از پیامدهای مشاوره را شامل میشود، مانند مشتری مثبت. رشد و تغییر.
از آنجایی که مطالعات تحقیقاتی نشان میدهد که عوامل مشترک (CF) در مدارس درمانی بر رشد و تغییر مراجع تأثیر میگذارد، مشکلات اصلی که به وجود میآیند متغیرهای مشترک خاص، سطح اثربخشی آنها و میزان صحیح بودن مدارس خاص درمانی از نظر رشد مراجع و تغییر دادن.
من شخصاً با نتایج مطالعات موافقم، دریافتهام که توسعه مهارت در ایجاد رابطه با مشتری میتواند به بهبود نتایج مثبت مشاوره کمک زیادی کند، که میتواند شامل مهارتهای کار با مشتریان برای توسعه بهتر اهداف نیز باشد. بنابراین، رابطه درمانی را می توان جنبه بسیار مهمی از پیامدهای مشاوره مؤثر در نظر گرفت، صرف نظر از اینکه از کدام مدرسه درمانی استفاده می شود. حتی ممکن است رابطه درمانی را سنگ بنای پیامدهای مشاوره موثر و مثبت بدانیم. مشاوران و درمانگران می توانند یاد بگیرند که از ابزارها، مانند روش ها و رویکردهای درمانی، از طریق رابطه درمانی استفاده کنند.
برای مثال، با استفاده از درمان شناختی رفتاری (CBT)، اهمیت رابطه درمانی برای پیامدهای مشاوره موثر بسیار مهم است. به عنوان بخشی از فرآیند ایجاد رابطه، مشاوران و درمانگران باید بتوانند با مراجع همدردی کنند و نگرش غیر قضاوتی نشان دهند و با دیدی مثبت و بیطرفانه به او نگاه کنند. بنابراین میتوانیم ببینیم که (CF) رابطه درمانی باید در هر مدرسه درمانی مهم باشد و مشاوران باید مهارتهای مستمر ایجاد رابطه با مراجع را توسعه دهند.
من معتقدم که برنامه های آموزشی مشاور باید شامل دوره هایی در زمینه مهارت های ایجاد روابط و آگاهی و درک اهمیت ایجاد رابطه با مشتری باشد. به عقیده حقیر من، مشاوران و درمانگران باید از پیامدها و اهمیت ایجاد یک رابطه سالم با مراجع آگاه باشند، نه اینکه صرفاً به مکاتب درمانی تکیه کنند تا به نتایج مشاوره مؤثر و مثبتی مانند رشد و تغییر مراجع دست یابند.
مطالعات آینده می تواند شامل تحقیق در مورد متغیرهای رابطه درمانی مانند اهمیت همدلی برای درک بهتر همدلی به عنوان یک سازه باشد. پیشنهاد میکنم مطالعات بیشتری در مورد سایر عواملی که میتوانند بر پیامدهای مشاوره تأثیر بگذارند، مانند سابقه آزار روحی و یا جسمی مشتری، از آنجایی که نشان داده شده است که این متغیر سطوح قابلتوجهی از پیامدهای مشتری دارد، انجام شود. مطالعات آینده همچنین میتواند شامل تأثیر عوامل خارج از درمان و جنبههای مهم زندگی، مانند تأثیر ورزش بر نتایج مشاوره باشد. با این حال، علیرغم این تحقیقات ممکن، ممکن است همچنان به رابطه درمانی به عنوان ستون فقرات نتایج مشاوره صحیح و مؤثر بازگردیم.