پس از اکتبر. 7 دوره یهودی ستیزی رسمی آغاز می شود


توسط جاناتان اس. توبین

به راحتی می توان گشایش دادگاه بین المللی دادگستری علیه اسرائیل را که هفته گذشته در لاهه آغاز شد، بیشتر از جامعه بین المللی در نظر گرفت.

این تصور که کشوری که قربانی یک حمله تروریستی وحشتناک در 7 اکتبر بود که شامل بزرگترین کشتار جمعی یهودیان از زمان هولوکاست بود، باید در بالاترین دادگاه جهان برای دفاع از خود در برابر عاملان آن جنایت محاکمه شود، آشکارا پوچ است. اما اگر فکر می‌کنید دادگاه کانگورو دیوان بین‌المللی دادگستری نمی‌تواند به دولت یهود آسیب برساند یا این اشتباه آشکار عدالت به زودی فراموش خواهد شد، پس به چیزهای زیادی در سه ماه گذشته توجه نکرده‌اید.

وارونه کردن عدالت در لاهه و در واقع، واکنش جامعه جهانی به جنایات 7 اکتبر و عملیات نظامی اسرائیل برای ریشه کن کردن تروریست های حماس که مسئول آن بودند، اوج کارزار طولانی “قانون” با هدف مشروعیت زدایی است. صهیونیسم و ​​حقوق یهود به یک معنا، دادگاه و کل دستگاه سازمان ملل – که زیر چتر آن فعالیت می کند – خود را با یک اقدام یهودی ستیزی بی شرمانه محاکمه می کند که به عنوان نگرانی در مورد حقوق بشر ظاهر می شود.

https://www.washingtonjewishweek.com/enewsletter/

اما این بخشی از تلاشی است که اسرائیل را به عنوان یک کشور منحوس معرفی می کند که نباید نادیده گرفته شود یا نادیده گرفته شود. و تصادفی نیست که ملت آفریقای جنوبی اتهام دروغین نسل کشی را علیه اسرائیل مطرح می کند، زیرا هدف در نهایت سرنگونی دولت یهودی است به همان شیوه ای که آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید منزوی شد و سپس مجبور به تسلیم شد.

این تصور که ملتی دموکراتیک مانند اسرائیل یک «دولت آپارتاید» است، مانند اتهام مضحک، هر چند در همه جا، یک دروغ بزرگ است. ناگفته نماند که یهودیان به جای استعمارگران، مردم بومی اسرائیل هستند. و حتی اگر عرب‌هایی را که در خارج از خطوط 1967 در یهودیه، سامره و غزه زندگی می‌کنند، در نظر بگیرید، یهودیان هنوز اکثریت هستند، نه اقلیت کوچکی مانند سفیدپوستان در آفریقای جنوبی. اما مهم نیست که در نتیجه این محاکمه و تلاش‌های مشابه در آینده با چه تحریم‌ها یا سایر حملات حقوقی و اقتصادی مواجه می‌شود، دولت یهود اینجاست که بماند.

با این حال، این محاکمه باید به عنوان پیامد طبیعی اتفاقی که در جریان جریان اصلی یهودی ستیزی رخ می دهد درک کرد. اگر همانطور که محتمل است – و با وجود منطق، عدالت و شواهد – دادگاه علیه اسرائیل حکم کند، این سیگنالی به جهان خواهد بود که ساعت به سال 1939 برگردانده شده است و بار دیگر، تبعیض رسمی علیه یهودیان ممنوع است. طولانی تر فراتر از رنگ پریده.

دروغ در مورد نسل کشی

به این ترتیب، باید آن را به عنوان یکی دیگر از مظاهر موج یهودی ستیزی که در سرتاسر جهان شاهد آن هستیم که از نخبگان فرهنگی سراسر غرب می آید، تلقی کرد. این اتهام خاص که اقدامات اسرائیل در غزه یک اقدام نسل کشی است، منطقی نیست.

بی گناهان همیشه در جنگ ها آسیب می بینند، اما هدف حماس همیشه این بوده است که با قرار دادن عمدی نیروهای نظامی خود در خانه ها، مدارس و بیمارستان های غیرنظامیان، آسیب را به مردم عادی فلسطین برساند. با وجود این، نیروهای دفاعی اسرائیل بیشتر از هر ارتش امروزی دیگری برای جلوگیری از تلفات غیرنظامیان تلاش می‌کنند و اغلب سربازان خود را به دلیل احتیاط در استفاده از قدرت نظامی خود در معرض خطر بیشتری برای کشته شدن قرار می‌دهند.

اسرائیل به دور از آغاز یک جنگ کامل علیه مردم غزه، به طور مداوم به آنها کمک کرده است تا از تأثیر جنگی که رهبران آنها شروع کرده اند و به نظر می رسد از آن حمایت می کنند، بمانند. به غیر از اسرائیل، از چه ملت دیگری خواسته می شود که اجازه دهد جریان غذا، آب و سوخت به مناطق تحت کنترل دشمن مرگبارش که فعالانه به خاکش راکت شلیک می کند، بدهد؟

با این حال، این دقیقاً همان چیزی است که در طول این جنگ از اسرائیل خواسته شده است و دولت یهود حتی در زمانی که به درستی به دنبال شکست کامل حماس است، انجام داده است. و در چه جنگ دیگری، کسانی که ظاهراً با غیرنظامیان آسیب دیده همدردی می کنند، خواستار این خواهند شد که به آنها اجازه داده نشود منطقه را ترک کنند و حتی به طور موقت در جای دیگری حرکت کنند تا در امان بمانند – همانطور که جامعه بین المللی خواست مطلق است که فلسطینیان اجازه ندارند غزه را ترک کنند – غیر از جنگ علیه دولت یهود؟

دولت اسراییل به دلیل احترام گذاشتن به مضحکه در لاهه با دفاع از آنجا مورد انتقاد قرار گرفته است. با این حال، تصمیم آن برای مطرح کردن ادعای خود در برابر جهان احتمالاً کوچک‌تر از دو شر بود. حتی اگر نتیجه این محاکمه واقعاً مشکوک نباشد، ناتوانی در بیان حقایق در مورد جنگ غزه – برخلاف دروغ‌هایی که حماس و عوامل خارجی آن منتشر می‌کنند – به معنای باز گذاشتن میدان برای دشمنان بدون ابطال است. .

این که رفتار آن هم موجه است و هم شبیه نسل کشی نیست (جمعیت غزه از سال 1967 پنج برابر شده است و حتی از زمانی که حماس آن را در سال 2007 به دست گرفت صدها هزار نفر افزایش یافته است، اثبات جمعیتی مبنی بر اینکه هیچ گونه کشتار سیستماتیک فلسطینیان در آنجا توسط اسرائیل صورت نگرفته است) نیاز دارد. در انظار عمومی گفته شود، حتی اگر اوباش که برای نسل کشی یهودیان فریاد می زنند و کسانی که دروغ های خود را در رسانه های شرکتی، دانشگاه ها و رسانه های فرهنگ عامه توجیه یا توجیه می کنند، گوش نمی دهند.

اما اقدامات دیوان بین‌المللی دادگستری و ادعاهای نادرست مبنی بر اینکه قربانیان اسرائیلی اقدام به نسل‌کشی مقصران واقعی هستند، نباید جدا از تلاش‌هایی که برای مشروعیت‌زدایی از اسرائیل در جاهای دیگر انجام می‌شود، دید.

یهودستیزی در راهپیمایی

از 7 اکتبر، به ویژه آمریکایی ها به منظره مردمی عادت کرده اند که خود را مترقیان روشن فکر می دانند و از راهپیمایی در خیابان ها یا دانشگاه ها در حالی که شعار نابودی یک کشور یهودی روی کره زمین را سر می دهند، شرم ندارند. . درگیری در خاورمیانه هیچ ربطی به نژاد ندارد، با این حال کسانی که دکترین بیداری را می خرند که اسرائیل یک ستمگر “سفیدپوست” مردم رنگین پوست فلسطین است – و بنابراین هدف خشم آنها – بر این باورند که تلاش برای ریشه کن کردن یک نیروی تروریستی است. یهودیان به خودی خود غیرقانونی هستند.

مدتهاست که بدیهی است که ایده هایی که به طور گسترده به عنوان “بیدار” شناخته می شوند – نظریه نژاد انتقادی، تعلیم تنوع، برابری و شمول (DEI) و متقاطع بودن – مجوزی برای یهودستیزی می دهند. اگر آماده تقسیم جهان به دو گروه تغییر ناپذیر هستید – سرکوبگران “سفید پوست” و افراد رنگین پوست که قربانی هستند – این یک دستورالعمل برای درگیری نژادی دائمی است. این طرز فکر نئومارکسیستی با برچسب نادرست یهودیان به عنوان ستمگر، تبعیض علیه آنها و دولت یهود را مشروعیت می بخشد.

پس از اکتبر 7 واکنش شدید علیه اسرائیل به دلیل تلاش‌هایش برای جلوگیری از تلاش‌های حماس در آینده برای قتل، شکنجه، تجاوز و آدم‌ربایی، شاهدی بر تأثیر گسترش این ایمان سکولار جدید سمی است.

محاکمه ICJ نشان می دهد که وقتی همان نگرش های تعصب آمیز در زمینه حقوق بین الملل مطرح می شود چه اتفاقی می افتد. وقتی دانشجویان یا اوباش خیابانی شعارهایی برای ابراز همدردی با اهداف نسل کشی حماس سر می دهند، یک چیز است. زمانی که آنها در استدلال های قانون گرایانه ساختگی بیان می شوند که هدف آنها این است که با اسرائیل به عنوان یک ملت در جهان رفتار کنند که هیچ حق قانونی برای دفاع از خود یا وجود ندارد، کاملاً متفاوت است.

ممکن است بسیاری از اسرائیلی‌ها – که درگیر جنگی هستند که کشورشان همچنان در غزه در پی جنایات 7 اکتبر حماس می‌جنگد، و همچنین تهدیدات حزب‌الله لبنان به شمال خود – همچنان به این فکر کنند. مسیر. اما این یک اشتباه خواهد بود.

مبارزات یهودی ستیز بین المللی علیه اسرائیل ریشه در دروغ های مارکسیستی در مورد “صهیونیسم نژادپرستی است” دارد که توسط اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد منتشر شد. همین مضامین توسط چپ‌ها در کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد علیه نژادپرستی که در سال 2001 در دوربان، آفریقای جنوبی برگزار شد، احیا شد، تنها چند روز قبل از حملات 11 سپتامبر به آمریکا در قالب لکه‌دار کردن «دولت آپارتاید» از اسرائیل.

اما بعد از اکتبر 7 حمله سیاسی و حقوقی به اسرائیل تجلی این است که چگونه این افتراهای نفرت انگیز و آشکارا یهودستیزانه اکنون توسط شخصیت های جریان اصلی در غرب مورد استفاده قرار گرفته است. نتیجه یا تأثیر آن هر چه که باشد، روند دادرسی ICJ منادی مرحله جدیدی در جنگ علیه اسرائیل است. به جای یهودی ستیزی که از باتلاق های تب و تاب راست یا چپ افراطی سرچشمه می گیرد، تکرار بعدی آن تکراری خواهد بود که یا توسط مقامات معتبر در سراسر غرب پذیرفته می شود یا معقولانه رفتار می شود.

در جهانی عاقل تر، 7 اکتبر نقطه عطفی بود که در آن جهان به فرهنگ نفرت و سازش ناپذیری فلسطینی پشت کرد. در عوض، لحظه‌ای را نشان می‌دهد که یهودی‌ستیزی اساساً تابعی از افراط‌گرایان نیست و از سوی بسیاری که خود را معتقد به حقوق بشر لیبرال می‌پندارند، به یکی از نفرت‌های مورد تایید رسمی علیه اسرائیل و یهودیان تبدیل می‌شود.

اسرائیل به مبارزه خود برای بقا ادامه خواهد داد، صرف نظر از اینکه در لاهه یا هر مجمع دیگر سازمان ملل چه گفته می شود یا انجام می شود، چه رسد به صفحات چاپ شده نیویورک تایمز یا واشنگتن پست، که در آن نفرت و تحقیر ضد صهیونیستی نسبت به یهودیان است. حقوق به جریان افتاده است. اما اکنون وظیفه هر فرد شایسته – چه یهودی و چه غیر یهودی – است که دیوان بین‌المللی دادگستری، سازمان ملل و هر نهاد به ظاهر لیبرال دیگری را که از دکترین‌های بیدار پیروی می‌کند که علیه دولت یهود تبعیض می‌کنند و یهودی‌ستیزی را ممکن می‌سازد، رد کند.

کمپین قانون‌گذاری علیه اسرائیل همچنین در بحث آمریکایی‌ها درباره ایدئولوژی بیدار که به موج یهودی‌ستیزی در ایالات متحده دامن می‌زند، دامن می‌زند. اکنون حذف DEI و سایر مظاهر این نفرت در اینجا به همان اندازه مهم است که اطمینان حاصل شود که حماس به طور کامل در غزه شکست خورده است. جایگزین این است که اجازه دهیم نمایش در لاهه به الگویی برای دوره جدیدی از یهودی ستیزی رسمی تبدیل شود.

جاناتان اس. توبین سردبیر JNS (سندیکای خبری یهودی) است. او را دنبال کنید @jonathans_tobin.



منبع